بهزیستی روانشناختی در روانشناسی مثبت گرا روانشناسی مثبت به عنوان علم شاد زیستن تعریف شده است. مدل پزشکی به ترمیم آسیب ها بسنده می کند اما بحث روانشناسی مثبت این است که روانشناسی نباید تقلید از این مدل پزشکی بپردازد(سلیگمن،2005) روانشناسی نباید به این بسنده کند که انسان منهای یک را تنها به صفر برساند، بلکه برای حرکت انسان از صفر به بالا نیز باید برنامه داشته باشد. رسالت علم روانشناسی تنها کاهش عواطف منفی نیست، بلکه افزایش عواطف مثبت است(پلیج،2017). برایاین که انسان بتواند از صفر به بالا حرکت کند، باید علم شاد زیستن را بیاموزد، اگرچه ممکن است موانعی نیز در این مسیر وجود داشته باشند مانند زمینه های ارثی و شخصیتی انسان باید تا جایی که می تواند در زمینه شاد زیستن تلاش خود را بکند زیرا شادزیستن مزایای فراوانی دارد. شادی موجب ارتقاء کیفیت زندگی می شود. شادی موجب افزایش طول عمر می شود. شادی شانس موفقیت های خانوادگی، تحصیلی و شغلی را افزایش می دهد. شادی موجب پیشگیری از بسیاری از اختلالات جسمی و روانی می شود.باید گفت که شادی دارای سه جزء اساسی است.عواطف منفی کم، عواطف مثبت زیاد و احساس رضایت از زندگی. روانشناسی مثبت، شادی را به صورت بحث روز جهان درآورده است (کار،2004؛ ترجمه شریفی پاشا و همکاران،1385). به نظر آرگیل و همکاران(1995) بهزیستی روانشناختی از دو جز اصلی (عاطفی و شناختی )تشکیل شده است. ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ ذﻫﻨﻲ داراي دو ﻣﺆﻟﻔﻪي اﺻﻠﻲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺆﻟﻔﻪ ي ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻘﻴﺎس ﻫﺎﻳﻲاز ﻗﺒﻴﻞ رﺿﺎﻳﺖ از زﻧﺪﮔﻲ ﺳـﻨﺠﻴﺪه می شود. ﻣﺆﻟﻔـﻪ دوم مولفه عاطفی است که ﺷﺎﻣﻞ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣنفی است .به عاطفه پایدار خلق می گویند. در اﺻﻞﻓﺮدي از ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ ذﻫﻨﻲ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ ﻛـﻪ داراي ﻧﻮﻋﻲ ﺗﻌﺎدل ﺧﻠﻖ ﺑﺎﺷـد به نظر آن ها وقتی از مردم پرسیده می شود که منظور از بهزیستی روانشناختی چیست؟ آنها دو نوع پاسخ را مطرح می کنند :ممکن است حالات هیجانی مثبت مانند لذت را عنوان کنند، یا اینکه آن را راضی بودن از زندگی بطور کلی و یا از بیشتر جنبه های اساسی آن بدانند.با وجود اینکه شادکامی متضاد افسردگی نیست اما نبود افسردگی شرط لازم برای رسیدن به شادکامی است .آرگیل باور دارد که سه جزء اساسی بهزیستی روانشناختی عبارتند از هیجان مثبت ، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب .او و همکارانش دریافتند که روابط مثبت با دیگران ، هدفمند بودن زندگی ، رشد شخصی ، دوست داشتن دیگران و طبیعت نیز از اجزاء شادکامی هستند(پلیج،2017). فرد ریکسون (2016) معتقد است که تجارب عاطفی مثبت نه تنها به بهزیستی روانشناختی بلکه به رشد و تکامل شخصی نیز کمک می کند. به نظر او هیجان های مثبت مجموعه فکر- عمل آنی را گسترش می دهد. این گستردگی مجموعه فکر و عمل فرصت هایی برای به وجود آوردن تدابیر شخصی با دوام فراهم می کند. سلیگمن(2002) خلق مثبت را در سه مقوله دسته بندی می کند.آن هایی که با گذشته ،حال و آینده پیونددارند.خلق مثبت مرتبط با آینده، خوش بینی، امید و اعتماد، ایمان و اعتقاد را شامل می شود.رضایت مندی ،خشنودی،تحقق، غرور و آرامش خلق مثبتی است که با گذشته ارتباط دارد.خلق مثبتی که مربوط به حال است شامل فعالیت جسمانی منظم،خواب کافی،معاشرت مرتب،دوستان نزدیک و کوشش در جهت دستیابی به آرمان های والا (به جای دستیابی به آن ها) پیوند دارد. 2-2-2-خلق مثبت ایجاد کننده بهزیستی روانشناختی دو دیدگاه روانشناختی وسیع از لحاظ تاریخی به کار گرفته شده است تا بهزیستی روانشناختی را کاوش و بررسی کند. دیدگاه لذتی بهزیستی را با شادی برابر می داند و اغلب به عنوان توازن عاطفه مثبت و عاطفه منفی عمل می کند(براتی سده،1396).این دیدگاه اساس بهزیستی روانشناختی را فزونی عاطفه مثبت نسبت به عاطفه منفی تعریف می کند و بر تجربه های هیجانی خوشایند تاکید دارند.بر اساس این دیدگاه بهزیستی روانشناختی را حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی تعریف کرده اند(نوربخش،1393).از سوی دیگر چشم انداز اخلاق ارسطویی چگونگی سلامت زندگی افراد را در ارتباط با خود حقیقی شان ارزیابی می کند(کوشیر،2014). این دیدگاه بهزیستی روانشناختی را ببن.....
بهزیستی روانشناختی_1575311849_33897_4425_1045.zip0.13 MB |